۱۳۸۴-۱۱-۲۲ | ۲:۱۳ قبل‌ازظهر
حسين پارتي

هرچه مي‌گذرد انگيزه‌ي ادامه تحصيلم بيشتر مي‌شود.

دلم لك زده براي تشكيل يك تيم برنامه‌نويسي حرفه‌اي.

گاهي اوقات صحنه‌هايي از دانشگاه را تجسم مي‌كنم و ديالوگ‌هايي كه رد و بدل مي‌شد، دلم براي جدال بر سر اينكه كدام تكنولوژي بهتر است تنگ شده.

ما واقعا مي‌توانستيم.

ما نخواستيم چون نمي‌دانستيم.

بعد از سه روز تعطيلات پياپي (حسين پارتي)، آنقدر فيلم ديده‌ام و مطالعه كرده‌ام كه تاثيرش در اعماق وجودم كاملا محسوس شده.

...

گويي سخت افزار من براي مذهبي بودن طراحي شده،

سخت افزار كه نه ولي مثلا بايوس.

هنوز هم فيلم‌هايي مثل "وكيل مدافع شيطان" كه با مذهب بازي مي‌كنند، بيشتر از هر فيلم ديگري مرا هيجان زده مي‌كنند.

يك‌سري مسائل هنوز در ضمير ناخودآگاهم هست كه نياز به حل شدن دارند.

...

تا آنجا كه فهميده‌ام كسي نمي‌داند، ظاهرا قرار هم نيست كه بداند.

اينطور كه بويش مي‌آيد امشب را تا صبح بيداريم هرچند زمان زيادي هم از شب باقي نمانده.