۱۳۸۵-۱۰-۱۱ | ۱۲:۵۲ بعدازظهر
li3
28/9/85
دوباره و دوباره
سعي ميكنم به اندازه كافي آدم خوبي باشم
آنقدر خوب كه مورد لطف و نوازش ليلاجانم كه به نظرم داراي "والد" خوبي است قرار بگيرم و از تحقير شدن فرار كنم. به قول آدلر بزرگترين منشا تلاش بشر همين فرار از حقارت است.
اصلاً بزرگترين دليلي كه مرا عاشق ليلا ميكند همين دوست داشتن ليلاست، حاضرم حتي جانم را بدهم ولي بدانم كه لااقل ليلا مرا دوست دارد. من چيز ديگري از او نميخواهم.
كشور ايران در رابطه با جراحي زيبايي مقام اول را در جهان دارد، به نظر شما براي چه؟
به قول آدلر اين قضيه جهاني است.
تصميم دارم روي اين جنبه از خودم كار كنم، بايد رابطهام را با ليلا منطقي كنم.
اگر با ليلا ازدواج كنم به منابع جديد زيادي دسترسي پيدا ميكنم ولي به دليل بالا رفتن مسئوليتم دست و بالم كمي بسته خواهد شد.
نكته:
جملهي بالا در صورتي صادق است كه من در مجردي دست و بالم باز باشد. تجربه نشان داده وقتي من سرم شلوغتر است كارهاي بيشتري ميتوانم انجام دهم.
من در مجردي چه چيزي دارم كه از از دست دادنش ميترسم؟
ازدواج با ليلا يك افق جديد برايم ايجاد خواهد كرد و بهيچ وجه مانع از پيشرفتم نخواهد بود.
بعضي وقتها دلم ميخواهد چند سالي به طور مجردي در خانهاي مستقل زندگي كنم و زندگي ايدهآل خودم را با زمانبندي و بدون دخالت نظرات بقيه انجام دهم.
آيا واقعاً در شرايط ذكر شده ميتوانم از زندگيم لذت ببرم؟
احتمال بروز شرايط بالا چقدر است؟
دليل ديگر در ترديدم مسئلهي گيج كننده و به ظاهر مهمياست.
ايدئولوژي من.
دوباره و دوباره
سعي ميكنم به اندازه كافي آدم خوبي باشم
آنقدر خوب كه مورد لطف و نوازش ليلاجانم كه به نظرم داراي "والد" خوبي است قرار بگيرم و از تحقير شدن فرار كنم. به قول آدلر بزرگترين منشا تلاش بشر همين فرار از حقارت است.
اصلاً بزرگترين دليلي كه مرا عاشق ليلا ميكند همين دوست داشتن ليلاست، حاضرم حتي جانم را بدهم ولي بدانم كه لااقل ليلا مرا دوست دارد. من چيز ديگري از او نميخواهم.
كشور ايران در رابطه با جراحي زيبايي مقام اول را در جهان دارد، به نظر شما براي چه؟
به قول آدلر اين قضيه جهاني است.
تصميم دارم روي اين جنبه از خودم كار كنم، بايد رابطهام را با ليلا منطقي كنم.
اگر با ليلا ازدواج كنم به منابع جديد زيادي دسترسي پيدا ميكنم ولي به دليل بالا رفتن مسئوليتم دست و بالم كمي بسته خواهد شد.
نكته:
جملهي بالا در صورتي صادق است كه من در مجردي دست و بالم باز باشد. تجربه نشان داده وقتي من سرم شلوغتر است كارهاي بيشتري ميتوانم انجام دهم.
من در مجردي چه چيزي دارم كه از از دست دادنش ميترسم؟
ازدواج با ليلا يك افق جديد برايم ايجاد خواهد كرد و بهيچ وجه مانع از پيشرفتم نخواهد بود.
بعضي وقتها دلم ميخواهد چند سالي به طور مجردي در خانهاي مستقل زندگي كنم و زندگي ايدهآل خودم را با زمانبندي و بدون دخالت نظرات بقيه انجام دهم.
آيا واقعاً در شرايط ذكر شده ميتوانم از زندگيم لذت ببرم؟
احتمال بروز شرايط بالا چقدر است؟
دليل ديگر در ترديدم مسئلهي گيج كننده و به ظاهر مهمياست.
ايدئولوژي من.