۱۳۸۵-۱۲-۰۶ | ۱۲:۲۵ بعدازظهر
lili14
8/11/85
درگير يك انتخاب شدم، رفتن يا ماندن، 8 ماه ديگر خدمت دارم.
ميترسم اگر بروم خيلي طول بكشد تا دوباره با بچهها اخت بشم.
ولي خوب آخه اينجا هم امنيت نداره كه، شايد همين فردا از اتاق كامپيوتر بيرونمان كردند، خدا را چه ديدي.
مسئله اينجاست كه خدمت داره ميگذره، داره ميگذره.
در چند روز اخير روحيهام بالا بوده، گرچه مريض شدهام ولي روحيهي بالايي داشتم، شايد به خاطر نگهباني ندادن باشد.
وقتي شبها بد خوابيده باشي صبحها هم بد زندگي ميكني.
حسنوند آخرش فرمانده شد، نيامده كم مانده بود 4 روزي در پاچهمان بگذارد ولي ظاهراً هنوز اضاف را نزدهاند، موي سرم را نيز بايد امروز بزنم.
از كجا بفهمم كه اگر انتقالي بگيرم به نفعم است يا نه؟ هان؟
درگير يك انتخاب شدم، رفتن يا ماندن، 8 ماه ديگر خدمت دارم.
ميترسم اگر بروم خيلي طول بكشد تا دوباره با بچهها اخت بشم.
ولي خوب آخه اينجا هم امنيت نداره كه، شايد همين فردا از اتاق كامپيوتر بيرونمان كردند، خدا را چه ديدي.
مسئله اينجاست كه خدمت داره ميگذره، داره ميگذره.
در چند روز اخير روحيهام بالا بوده، گرچه مريض شدهام ولي روحيهي بالايي داشتم، شايد به خاطر نگهباني ندادن باشد.
وقتي شبها بد خوابيده باشي صبحها هم بد زندگي ميكني.
حسنوند آخرش فرمانده شد، نيامده كم مانده بود 4 روزي در پاچهمان بگذارد ولي ظاهراً هنوز اضاف را نزدهاند، موي سرم را نيز بايد امروز بزنم.
از كجا بفهمم كه اگر انتقالي بگيرم به نفعم است يا نه؟ هان؟