۱۳۸۴-۰۲-۱۱ | ۱۱:۴۲ بعدازظهر
خيلي روحاني
خيلي روحاني.
چقدر اينطوري خوبه کاملا رها از همه جا.
وقتي با آدماي خوش اينترفيس دنيايي ميگردم درسته اولش کم ميارم ولي وقتي تنها ميشم ميبينم چقدر خوبم.
من مرده‌ام؟
خيلي دنيايه معرکه‌ايه خداييش، حتا نميدوني زنده‌اي يا مرده.
ولي اگه نمرده باشم بالاخره اون روز ميرسه و ميميرم و ميفهمم چه خبر بود يا بوده يا هست. (جو گير بعد از فيلم ديگران)
احتمالن اين روزا کلي کار بريزه سرم. فکر نميکنم کم بيارم ديگه، کم آوردن يعني چي؟
چقدر آدم مضحکيه اين محمد.و ، عجب دنياي کوچولويي داره. واقعن نميدونم وقتي باهاش ميگردم چطوري کنار بيام باهاش.
مثلا وقتي جکهاي بيمزه‌اي که ميگه تا بخندم و اون فکر کنه خر شدم. و منم مي خندم.
يا وقتي اخبار رو از سايتهاي ديگه ميخونه و قلمش رو عوض ميکنه و تو وبلاگ پر خوانندش مينويسه و کلي آدم واسش ميميرن.
عجب همکاري پيدا کرديم خداييش. ولي واقعن به آدمي مثل اون نياز دارم.
بايد سعي کنم خودم باقي بمونم. از تقليد کردن خسته شدم.
من هنرپيشه اصلي اين فيلم هستم. نه کس ديگه‌اي.
اين فيلم اسمش هم نام منه. اين فيلم مال منه.( جو گير از فيلم نمايش ترومن دو ،سه هفته پيش).

دو سه روزه که کليه هام درد ميکنن الان اود کرد دارم با دست راست ماساژ ميدم و با دست چپ مي تايپم. شايد بهتره دراز بکشم.
فعلا.