۱۳۸۶-۱۱-۲۴ | ۱:۱۴ قبل‌ازظهر
طلسم روانپزشکی شکسته شد

86/11/22

و بالاخره طلسم روانپزشکی رو شکستم.

حالا منم از مصرف کنندگان سیتالوپرام و سه نوع قرص دیگه هستم.

مشکل اینجاست که هر چهارنوع قرص که سه نوعشون رو هرروز مصرف می کنمف خواب آور هستند و باعث گیجی می شن.

البته قبلاً هم همیشه خواب آلود بودم و گیج.

اصلاً حس نوشتن ندارم. دوست دارم برم بیرون یا یه کاری بکنم، یا بخوابم. خیلی خمیازه می کشم و چشمام قرمز شده. مثل اینکه تمام شب بیدار بوده باشم.

یکی از قرصها از خانواده ی دیازپامه.

فکر می کردم روانپزشک یک آدم مهربون باشه که با ادم حرف می زنه و مشکل رو ریشه یابی می کنه، ولی مثل پزشک عمومی بدنمو معاینه کرد و چندتا سوال پرسید و قرصهاشو داد.

حتماً روزی هزارتا مثل من می بینه و می دونه من چمه.

خیلی دوست دارم پیش روانپزشکی برم که وقت داشته باشه و حسابی بشینه به درد دلهام گوش بده و سعی کنه از ریشه مشکلات رو حل کنه.

می فهمی چی می گم؟

با نوشتن این چند خط خوابم پرید و دیگه خمیازه هم نمی کشم.

این آخرین تیر من است، باید درست ازش استفاده کنم، باید همینجا تیرخلاص رو بزنم و کاراکتر رو ببندم.