۱۳۸۵-۰۶-۰۵ | ۷:۰۸ بعدازظهر
4
زنگ بزن گردانشون بگو برن بازرسي
دستت درد نكنه.
گوشي را گذاشت
مثل طوطي شدهام.
نيم فاصلهها را چه خوب رعايت ميكنم! جاي شبح خالي
فراموشتان خواهم كرد اي دوستان يكطرفه؟
شبح شايد حتي روحش هم خبر نداشت كه من عاشق نوشتههايش بودم.
ولي فكر كنم آزي ميدانست كه خيلي دوستش دارم.
هم خودش را و هم نوشتههاش را.
راستي
از نامزدت چه خبر؟
براي چه مي خواهيش؟
زنگ بزن و بهش بگو ديگر بهش علاقهاي نداري و از اول هم نداشتهاي و فقط رابطه را براي سكس و تجربه برقرار كرده بودي.
ميتوني همينو بهش بگي، يا ميتوني رابطه رو عوض كني، ميتوني واقعاً دوسش داشته باشي و كاري كني كه هردوتاتونم حسابي از زندگي لذت ببرين.
دستت درد نكنه.
گوشي را گذاشت
مثل طوطي شدهام.
نيم فاصلهها را چه خوب رعايت ميكنم! جاي شبح خالي
فراموشتان خواهم كرد اي دوستان يكطرفه؟
شبح شايد حتي روحش هم خبر نداشت كه من عاشق نوشتههايش بودم.
ولي فكر كنم آزي ميدانست كه خيلي دوستش دارم.
هم خودش را و هم نوشتههاش را.
راستي
از نامزدت چه خبر؟
براي چه مي خواهيش؟
زنگ بزن و بهش بگو ديگر بهش علاقهاي نداري و از اول هم نداشتهاي و فقط رابطه را براي سكس و تجربه برقرار كرده بودي.
ميتوني همينو بهش بگي، يا ميتوني رابطه رو عوض كني، ميتوني واقعاً دوسش داشته باشي و كاري كني كه هردوتاتونم حسابي از زندگي لذت ببرين.