۱۳۸۶-۰۶-۰۱ | ۱۰:۲۴ قبلازظهر
9/4/86
خيلي خوابآلودم، يخورده گيجم، سرتونين داره هي بازجذب ميشه.
فكر ميكنم بعد از ورزش خيلي حالم سرجاش بياد و از اين كسالت خارج بشم.
*
دارم كم كم خودمو درگير مسئوليتهاي گروهان ميكنم. هي ضايع ميشم و كم ميارم ولي اينو ميدونم كه با پشتكار ميتونم به نتيجه برسم و در كارم استاد بشم.
موفقيت در رهبري گروهان باعث كسب كلي اعتماد به نفس ميشه.
ايندفعه تجربيات زيادي براي رهبري دارم، بايد با اراشد همسو بشم و احترام متقابلشونو به دست بيارم كاري كنم كه بقيه قبول كنن كه من خودمو برتر از اونا نميدونم بلكه خوبيشونو ميخوام.
از قديم گفتم نبايد در مقابل كسي باشي بلكه بايد همراهش باشي.
بايد در برخوردهاي اجتماعي حرفهاي عمل كنم مثل اسماعيل راسخي كه رهبري خوبي داشت.
فكر ميكنم بعد از ورزش خيلي حالم سرجاش بياد و از اين كسالت خارج بشم.
*
دارم كم كم خودمو درگير مسئوليتهاي گروهان ميكنم. هي ضايع ميشم و كم ميارم ولي اينو ميدونم كه با پشتكار ميتونم به نتيجه برسم و در كارم استاد بشم.
موفقيت در رهبري گروهان باعث كسب كلي اعتماد به نفس ميشه.
ايندفعه تجربيات زيادي براي رهبري دارم، بايد با اراشد همسو بشم و احترام متقابلشونو به دست بيارم كاري كنم كه بقيه قبول كنن كه من خودمو برتر از اونا نميدونم بلكه خوبيشونو ميخوام.
از قديم گفتم نبايد در مقابل كسي باشي بلكه بايد همراهش باشي.
بايد در برخوردهاي اجتماعي حرفهاي عمل كنم مثل اسماعيل راسخي كه رهبري خوبي داشت.