۱۳۸۴-۰۹-۲۱ | ۱:۳۵ قبل‌ازظهر
فاحشه منم
به نام سنگ، كاغذ، قيچي
هر كسي كه مي‌خواهد باشد با هر قدرتي، اگر تقسيم بر بينهايت شود صفر مي‌شود.
من مدام خود را بر اعداد بزرگ و بزرگتر تقسيم مي‌كنم و طبق قوانين زميني به صفر بيشتر ميل مي‌كنم.
تمام چيزهايي كه در يادداشت قبلي براي رويا نوشته بودم در واقع براي خودم نوشته بودم، با اين تفاوت كه آن‌موقع نمي‌دانستم خودم همان رويا هستم با همان مشكلات و كاستي هاي دروني.
كسي كه سوء استفاده مي‌كند منم، كسي كه نياز عاطفي ديوانه‌اش مي‌كند منم.
ريا كار منم، كسي كه با ديدن هر دختري هوس‌بازيش گل مي‌كند منم.
بد قول منم، احمق منم.
تنها منم، پررو منم.
فاحشه منم.
روي كلمه فاحشه تاكيد مي‌كنم.
تو در واقع آينه‌اي بودي كه اين جلوه‌ها را به من نشان دادي.
. . .
خ.ا + يوگا
. . .
حالم خوب شد . . .