۱۳۸۵-۰۱-۰۷ | ۲:۲۵ قبل‌ازظهر
استقلال

امروز حسابی با لیلا خوش گذراندیم و همین استارتی بود برای خوب بودن.

سه تا نقطه ضعف که باید روی آنها به طور جدی کار کنم:

افسردگی – عدم اعتماد به نفس – عدم استقلال

مورد سوم می تواند در زیبا شدن و پایداری رابطه با لیلا نقش مهمی را بازی کند.

می خواهم بینمان عشق به تمام معنا را پیاده کنم و اجازه ندهم وابستگی به روحمان آسیب برساند.

احساس می کنم هر دو در فرهنگی تربیت شده ایم که وابستگی را الگو قرار داده و البته من خیلی وابسته تر به نظر می رسم.

داستان وابستگی من یدی دراز دارد و می توان گفت در اکثر زمینه ها من انسان وابسته ای هستم. مخصوصا وابستگی عاطفی.

ناراحتی من نباید باعث ناراحتی لیلا شود، خوشبختی لیلا باعث خوشبختی من نمی شود.

تعاریفم از رابطه غلط است.

راستی یک تصمیمی گرفته ام، اگر سربازی نرفتم قول می دهم همان ماه به یک روانپزشک مراجعه کنم برای درمان افسردگی، اگر هم رفتم که بسته به شرایط جدید دارد.

بعد از افسردگی حسابی باید روی اعتماد به نفس از دست رفته ام کار کنم.

احساس میکنم دو نقطه ضعف اول از نقطه ضعف سوم ناشی می شود.

عدم استقلال، نیاز به توجه داشتن و ...

احساس می کنم با لیلا راحت تر شده ام.

نقاط ضعفم را بی پروا به او خواهم گفت حتی با جزئیات تا از بعضی رفتارهای عجیبم برداشت غلط نکند.

لیلا را دوست دارم به خاطر اینکه زندگی با او شیرین تر است.

قضیه ی استقلال را چند دقیقه پیش در کتاب "نقاط ضعف شما" خواندم و فکر می کنم حسابی این روش را باید با لیلا کار کنیم.