۱۳۸۵-۰۶-۰۵ | ۷:۳۱ بعدازظهر
15
امروز 12 مرداد ماه سال 1385 است. و ساعت دوازده و نيم ظهر را گذشته.
حريمي وجود دارد كه پس زدن آن بسيار شيرين مي‌نمايد ولي افسوس كه بنا به دلايل نا معلومي اين پرده‌ﯼ جهل را نتوانسته‌ام تا اين لحظه براي هميشه كنار بزنم.
منظورم بلوغ فكريست.
يادداشتي نوشتم حدوداً يك صفحه‌اي با عنوان خودشناسي و طي آن تمام چيزهاي اساسيم را يادداشت كردم.
با نگاهي اجمالي مي‌توان استنباط كرد اكثر مطالب روانشناسي كه مطالعه كرده‌ام را در شخصيتم اعمال نكرده‌ام ولي تمام اين مدت احساس مي‌كرده‌ام بكلي عوض شده‌ام.
حداقل در مسير تغيير و تحول قرار گرفته‌ام.
خودت را گول نزن، تو خيلي وقت است كه قدرت انقلاب دروني را داشته‌اي ولي اين‌كار را نكرده‌اي.
سعي نكن خوش خط بنويسي، انقلاب تدريجي بهتر نتيجه مي‌دهد.
مشكلي كه فكر مي‌كني به انقلاب‌دروني نياز دارد از همان دپرس بودن ناشي مي‌شود كه سر فرصت تحت نظر پزشك متخصص حل و فصل مي‌شود.
نه آن يادداشت يك صفحه‌اي كه نوشته‌ام چيز ديگري مي‌گويد.
بايد سخت انديشيد.