۱۳۸۵-۰۶-۰۵ | ۷:۴۱ بعدازظهر
21
گردان در حال بازديد شدن است بچه‌ها با تجهيزات كامل و كوله‌پشتي و پتو حضور دارند‏ چند متر آنطرفتر يك تانك قرار دارد. و من جيم زده‌ام
من تمام زندگيم را جيم نزده‌ام؟
كتاب انديشه‌هاي ماندگار وين داير رو الان تموم كردم.
امروز به گروهان اركان منتقل مي‌شوم.
اين يك خواب نيست؟ اين دوران هم جزء زندگي من محسوب مي‌شود؟
از اسپيكرهاي مانيتور صداي موسيقي توپي به گوش مي‌رسد.
زندگي خودش دارد مي‌شود؟ يا من دارم زندگي مي‌كنم؟
جناب سرگرد وارد اتاق شد.
خواستم بعد از چند دقيقه بنويسم كه به هر حال يكبار بيشتر زندگي نمي‌كني و از اينجور حرف‌هاي قشنگ ولي تكراري ولي بيخيال ادامه جمله.
راستي جناب سرگرد عدل‌ور چرا زندگي مي‌كند؟
آيا دارد زندگي ‌مي‌كند يا زندگي او هم خودش مي‌شود.
هرچه نمي‌خواهم وارد بحث شوم نمي‌شود‏.