۱۳۸۵-۰۹-۱۸ | ۵:۲۹ بعدازظهر
y
23/8/85
دارم براي مرخصي امضاء جمع ميكنم
يكبار از رئيس ركن سوم امضاء گرفتم ولي وقتي نوبت انباردار رسيد برگه را پاره كرد فقط به خاطر اينكه گروهبانيكم رو نوشته بودم گ1. بيخيال
الان طهماسبي گفت فردا رئيس جمهور مياد پادگان
حدود 2 ساعت پيش حدود 10 تا هليكوپتر كه چندتاش جنگي بود براي تأمين امنيت و اينا اومدن اينجا و حسابي گردوخاك ريختن سرمون.
جناب سرگرد داره براي نگهبوني از هليكوپترها برنامه ريزي ميكنه كه با اسلحه باشه يا بي اسلحه.
فكر ميكنم سينماي امروزم لغو بشه
بهتره برم گروهان
دارم براي مرخصي امضاء جمع ميكنم
يكبار از رئيس ركن سوم امضاء گرفتم ولي وقتي نوبت انباردار رسيد برگه را پاره كرد فقط به خاطر اينكه گروهبانيكم رو نوشته بودم گ1. بيخيال
الان طهماسبي گفت فردا رئيس جمهور مياد پادگان
حدود 2 ساعت پيش حدود 10 تا هليكوپتر كه چندتاش جنگي بود براي تأمين امنيت و اينا اومدن اينجا و حسابي گردوخاك ريختن سرمون.
جناب سرگرد داره براي نگهبوني از هليكوپترها برنامه ريزي ميكنه كه با اسلحه باشه يا بي اسلحه.
فكر ميكنم سينماي امروزم لغو بشه
بهتره برم گروهان