۱۳۸۶-۰۳-۲۰ | ۱۰:۴۷ بعدازظهر
2-28
27/2/86
احساس مي‌كنم دچار ضعف شديد اعتماد به نفس شدم.
از اون حس‌هايي كه آدم دلش مي‌خواد بره پيش يه روانپزشك.
دوست داري حافظه‌ات پاك بشه؟
دلم مرخصي مي‌خواد
+
ديروز عصر با خبر شديم كه پسر دايي علي زارعي داخل پادگان خودشو دار زده.
زارعي سرباز جديد اينجاست و جاي شفاعتي اومده، ديروز مثل ابر بهاري گريه مي‌كرد، الانم آروم و قرار نداره و منتظره فرمانده بياد تا بره مرخصي، الان خانوادش هم سنندج هستن و رفتن پزشك قانوني.
هر چند ثانيه يكبار صداي بالا كشيدن بيني‌اش رو مي‌شنوم.
يه جورايي اينجا رو غم گرفته.
احساس مي‌كنم پشتوانه‌ي روانشناسانه‌ام دوباره ترك برداشته.
راديو داره با آهنگ ورزش باستاني، اي الهه ناز رو مي‌خونه.
***
MASTURBATE فقط propulsion sexual نيست، يكجور آزادسازي منابع ذهني هم هست.
احساس خيلي خوبي دارم
شهريار قنبري مي‌گه:
Iran iran my only one, what they have done to iran?

احساس مي‌كنم دنيا واقعاً معركست.
حيف نيست؟ من دارم يك سري مسائل كوچيك بد رو به تمام دنيا بسط مي‌دم.
The world is not so complicated