۱۳۸۵-۱۲-۰۶ | ۱۲:۴۳ بعدازظهر
lili30
5/12/85
ديشب از مرخصي رسيدم
چندان مرخصي آگاهانهاي نبود.
بيشتر درگير افكار ماليخوليايي بودم تا هر مسئلهي ديگري
حتي احساس ميكنم رابطهام با ليلا هم خيلي بد بود.
كارهاي انتقاليم درست شده و امروز نامهام وارد آجوداني ميشود و اگر ديگر مشكلي پيش نيايد تا عيد همه چيز تمام خواهد شد.
اگر يادتان باشد قول داده بودم بعد از انتقاليم به قزوين پيش يك روانپزشك بروم.
ديگر به اين مسئله كه رفتنم يك اشتباه محض است فكر نميكنم.
راستش دلم ميخواهد بيشتر با شهر قزوين آشنا شوم، دوست دارم همانجا خانه بگيرم و شاغل شوم.
با ليلا توافق كردهايم كه روابطمان را كمرنگتر كنيم، مثلاً فقط در روزهاي عيد و سالروز تولد همديگر را ببينيم.
با كمرنگتر شدن موافقم چون هم فكر را آزاد تر ميكند و هم احتمال آبروريزي را كم ميكند ولي مطمئناً اگر موقعيتي پيش بيايد روابط را خواهيم داشت.
ولي انصافاً بازگشت به خانهي پدري يك اشتباه محض است براي من، در واقع زماني كه در آن شرايط هستم هيچ فرقي با مردهها ندارم.
زيانهاي استفاده از كامپيوترم در خانه خيلي بيشتر از سودهايش است.
بايد استفادهام اصولي باشد.
در اين مرخصي 3 ركعت نماز به انگليسي خواندم كه بيش از حد انتظار لذتبخش و تأثير گذار بود.
اميدوارم بعد از انتقالي كه رفت و آمدم با منزل بيشتر شد بتوانم كنترل بيشتري روي خودم و عاداتم داشته باشم.
مثلاً به طرز وحشتناكي دچار مشكل چشمچراني شدهام، حتي با نامزد خودم هم چشمچراني ميكنم كه خيلي خندهدار است.
فكر ميكنم اگر چند ماه در خانه بمانم از شدت دپرسي خودكشي كنم، واقعاً زندگي شخصيام وحشتناك است و فقط با اراده قوي قابل تغيير است.
اگر قرار به ادامه تحصيل است بايد از همين حالا دست بكار شوم.
ديشب از مرخصي رسيدم
چندان مرخصي آگاهانهاي نبود.
بيشتر درگير افكار ماليخوليايي بودم تا هر مسئلهي ديگري
حتي احساس ميكنم رابطهام با ليلا هم خيلي بد بود.
كارهاي انتقاليم درست شده و امروز نامهام وارد آجوداني ميشود و اگر ديگر مشكلي پيش نيايد تا عيد همه چيز تمام خواهد شد.
اگر يادتان باشد قول داده بودم بعد از انتقاليم به قزوين پيش يك روانپزشك بروم.
ديگر به اين مسئله كه رفتنم يك اشتباه محض است فكر نميكنم.
راستش دلم ميخواهد بيشتر با شهر قزوين آشنا شوم، دوست دارم همانجا خانه بگيرم و شاغل شوم.
با ليلا توافق كردهايم كه روابطمان را كمرنگتر كنيم، مثلاً فقط در روزهاي عيد و سالروز تولد همديگر را ببينيم.
با كمرنگتر شدن موافقم چون هم فكر را آزاد تر ميكند و هم احتمال آبروريزي را كم ميكند ولي مطمئناً اگر موقعيتي پيش بيايد روابط را خواهيم داشت.
ولي انصافاً بازگشت به خانهي پدري يك اشتباه محض است براي من، در واقع زماني كه در آن شرايط هستم هيچ فرقي با مردهها ندارم.
زيانهاي استفاده از كامپيوترم در خانه خيلي بيشتر از سودهايش است.
بايد استفادهام اصولي باشد.
در اين مرخصي 3 ركعت نماز به انگليسي خواندم كه بيش از حد انتظار لذتبخش و تأثير گذار بود.
اميدوارم بعد از انتقالي كه رفت و آمدم با منزل بيشتر شد بتوانم كنترل بيشتري روي خودم و عاداتم داشته باشم.
مثلاً به طرز وحشتناكي دچار مشكل چشمچراني شدهام، حتي با نامزد خودم هم چشمچراني ميكنم كه خيلي خندهدار است.
فكر ميكنم اگر چند ماه در خانه بمانم از شدت دپرسي خودكشي كنم، واقعاً زندگي شخصيام وحشتناك است و فقط با اراده قوي قابل تغيير است.
اگر قرار به ادامه تحصيل است بايد از همين حالا دست بكار شوم.