۱۳۸۶-۰۳-۲۰ | ۱۰:۵۳ بعدازظهر
3-10
9/3/86
ديروز بعد از 25 روز مرخصي شهري رفتم، با خانه تماس گرفتم كسي برنداشت، ميدانستم ليلا سركار است و بهش زنگ نزدم.
عصر ليلا زنگ زد و خيلي شاكي بود كه چرا زنگ نزدهام و چرا فراموشش كردهام.
ليلا حق دارد، اصلاً اينبار كه مرخصي شهري بودم از هيچ دختري خوشم نميآمد، اصلاً انگار نه انگار كه 25 روز بود آدم نديده بودم.
*
بچهها رفتن براي تشويق مسابقات فوتبال، حدود سه ساعته كه تنها هستم، حسابي با ستوان داوود رفيق شدم و همين امر باعث شده حسابي دست و بالم اين روزها باز باشه، الان فيلم دزدان درياي كارائيب 2 رو ديدم.
فيلمهاي مرحوم ، بابل، 300، كوهستان بروك بك و مرد عنكبوتي 2 و بازنده هم در هاردم هستند، هفتهي بعد پنجشنبه مرخصي خواهم بود.
بچهها اومدن.
+
امشب معاونم با يك افسر نگهبان وظيفه شناس و يك افسر آمادهي زيرآب زن. خداوندگار بخير بگذراند امشبمان راي.
ديروز بعد از 25 روز مرخصي شهري رفتم، با خانه تماس گرفتم كسي برنداشت، ميدانستم ليلا سركار است و بهش زنگ نزدم.
عصر ليلا زنگ زد و خيلي شاكي بود كه چرا زنگ نزدهام و چرا فراموشش كردهام.
ليلا حق دارد، اصلاً اينبار كه مرخصي شهري بودم از هيچ دختري خوشم نميآمد، اصلاً انگار نه انگار كه 25 روز بود آدم نديده بودم.
*
بچهها رفتن براي تشويق مسابقات فوتبال، حدود سه ساعته كه تنها هستم، حسابي با ستوان داوود رفيق شدم و همين امر باعث شده حسابي دست و بالم اين روزها باز باشه، الان فيلم دزدان درياي كارائيب 2 رو ديدم.
فيلمهاي مرحوم ، بابل، 300، كوهستان بروك بك و مرد عنكبوتي 2 و بازنده هم در هاردم هستند، هفتهي بعد پنجشنبه مرخصي خواهم بود.
بچهها اومدن.
+
امشب معاونم با يك افسر نگهبان وظيفه شناس و يك افسر آمادهي زيرآب زن. خداوندگار بخير بگذراند امشبمان راي.