۱۳۸۶-۰۶-۰۱ | ۱۰:۳۰ قبلازظهر
29/4/86
نميدونم چرا يه حس خاصي نسبت به عمو داود دارم.
احساس ميكنم باهاش دوستم و بعد از خدمت دلم براش تنگ خواهد شد. عاشق اخلاقشم.
لعنتي اينهمه عكس و فيلم صحنهدار ريخته تو كامپيوترش بدون پسورد، ميگه وقتي مهموني چيزي مياد خونمون دخترام خودشون اينا رو قايم ميكنن ميگن خوششون نمياد يكي پيش اينا اون فايلها رو باز كنه.
رابطهي پدر-دختري رو داري؟
امروز از ساعت 10 صبح تا 8 شب تخت نشستم و كامپيوترش رو درست كردم، ويستا عجب ويندوزيه خداييش.
اگه عمو عباس فردا اجازه بده ميرم خونهي عمو داود اينا،آخه عمو فردا استراحت نگهبوني داره. منم دلم واسه دختر عموهام تنگ شده.
ليلا اگه اينارو بخونه فكر ميكنه واقعاً آره.
من تاج نميخواهم من تخت نميخواهم در خدمتت افتاده بر زمين خواهم.
بيخود شدهام ليكن بيخودتر از اين خواهم
احساس ميكنم باهاش دوستم و بعد از خدمت دلم براش تنگ خواهد شد. عاشق اخلاقشم.
لعنتي اينهمه عكس و فيلم صحنهدار ريخته تو كامپيوترش بدون پسورد، ميگه وقتي مهموني چيزي مياد خونمون دخترام خودشون اينا رو قايم ميكنن ميگن خوششون نمياد يكي پيش اينا اون فايلها رو باز كنه.
رابطهي پدر-دختري رو داري؟
امروز از ساعت 10 صبح تا 8 شب تخت نشستم و كامپيوترش رو درست كردم، ويستا عجب ويندوزيه خداييش.
اگه عمو عباس فردا اجازه بده ميرم خونهي عمو داود اينا،آخه عمو فردا استراحت نگهبوني داره. منم دلم واسه دختر عموهام تنگ شده.
ليلا اگه اينارو بخونه فكر ميكنه واقعاً آره.
من تاج نميخواهم من تخت نميخواهم در خدمتت افتاده بر زمين خواهم.
بيخود شدهام ليكن بيخودتر از اين خواهم