۱۳۸۶-۰۶-۰۱ | ۱۰:۲۹ قبل‌ازظهر
27/4/86
جانشين جديد گردان الان روبروم نشسته، خيلي وقت بود اين اتاق كادري نداشت.
امروز چهارشنبه‌است و تمرين رژه داريم، ‌صبح و بعد از ظهر.
دقيقاً‌ نمي‌دانم چند روز ديگر در پادگان خواهم بود، شايد 35 روز ديگه رفتم مرخصي و وقتي برگشتم به بيمارستان اعزام بشم براي عمل و بعدش 20 روز استراحت پزشكي بگيرم و وقتي برگشتم بلامانع باشم.
خلاصه در كل چيزي از خدمت باقي نمونده.
اين روزهاي باقي‌مونده رو با ديدن فيلم‌ سپري مي‌كنم و از مطالعه غافل نمي‌شم.
مي‌دوني؟ تأثير مطالعه و فيلم فقط در صورتي شكل مي‌گيره كه در موردشون فكر كني وگرنه اگه روزي 10 تا فيلم ببيني و در موردشون فكر نكني و دقيق نشي به درد نمي‌خوره،‌ تازه فيلم رو هم مي‌سوزوني، همينطور كتاب رو اگه مثل روزنامه بخوني به دردي نمي‌خوره، به جاي 10 تا كتاب فقط يكي بخون ولي با تأمّل و تفكر.
+
تمرين مي‌كنيم:
1. احترام
2. ايست گروهان اركان
3. دست مي‌دهم و لوحه را مي‌دهم
4. احترام مي‌گذارم و بالا مي روم
5. احترام مي‌گذارم
6. بر مي‌گردم و احترام مي‌گذارم
7. گروهان گوش به فرمان من
8. از جلو نظام
9. خبر دار
10. تلاوت آياتي چند از كلام ا.. مجيد
11. بعد از پايان قرآن، دستور
12. احترام مي‌گذارم، به پايداري نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران گروهان تكبير
13. در حالت احترام مي‌چرخم و احترام مي‌گذارم و بر مي‌گردم و احترام مي‌گذارم
14. گروهان آزاد، دستم را پايين مي‌آورم
15. بر مي‌گردم و احترام مي‌گذارم و تمام

*
امروز صبح از شبكه 4 سيما اومده بودن فيلمبرداري از گردان تكاور و اميرجانشين و مراسمات و اينجور چيزا كه منم به عنوان عكاس هميشه در صحنه حضور داشتم.
امشب از ساعت 6 تا 10 شب منزل جناب سرگرد پاشايي خواهم بود براي رسيدگي به كامپيوتر جديدش كه گرفته.
خير سرش امروز گروهبان‌نگهبان بودم.
به عمو داوود گفتم چندتا فيلم توپ برام بياره.