۱۳۸۶-۰۸-۱۰ | ۹:۲۹ بعدازظهر
10/8/86
من وقتی ناراحتم که احساس مفید بودن نکنم. وقتی مشغول کاری نباشم نمی تونم مفید باشم.
واسه همین باید اول جایی مشغول بشم تا مورد تأیید خودم قرار بگیرم و بتونم خودم رو دوست داشته باشم.
تو خودت رو به جاده بسپار بقیه راه خودش مشخص میشه. مثلاً من وقتی فکر می کردم چطور باید برم سنندج دیوونه می شدم، ولی رفتم و کاملاً هم مسلط بودم.
الان نباید از کار بترسی، باید ذهنت رو روشن کنی، نباید مثل پدرت باشی.
پدرت هم موقع مرگش خیلی چیزها بلد بود ولی سود چندانی براش نداشت.