۱۳۸۴-۰۶-۱۰ | ۱۲:۵۸ قبل‌ازظهر
فكر ميكنم هميشه دومي رو انتخاب كردم

زمان چه سرعتي گرفته تازگيا. دقت كردين؟

قبول داري يك دوره گذار رو با موفقيت پشت سر گذاشتيم؟

خيلي از چيزاي عجيب حالا معني دار شده.

بزرگتر ميشم ولي هنوز زخمهايي دارم كه البته دارم معالجه ميشم.

چند دقيقه اي به سربازي فكر كردم.

هم با فرماندار از نزديك آشنا هستم هم با رئيس شوراي شهر كه از طريق فرماندار ميشه امريه گرفت و از طريق شورا هم كفالت. داشتم به اين فكر ميكردم يكي دو ماه ديگه كيو بكارم سر كارم تا برم دنبال كاراي معافيت. بيخيال.

مدتيست كه هر روز با كنتم. بسته پشت بسته. روزي بيشتر از 3 تا نميكشم. گفتم كه زمان سريع شده.

احساس يبوست خفيف يعد از شير.

ببين اينجا رو فقط خودت ميخوني، باشه؟

ميشه انگشتت رو اينقدر تو گوش‌ت نكني. بحث اولويت ها ميخواد مطرح بشه. بين اينكه بقيه كتاب رو بخوني يا اينكه انگشتت رو بكني تو دماغت كدومشون رو انتخاب ميكني؟

فكر ميكنم هميشه دومي رو انتخاب كردم.