۱۳۸۵-۰۹-۱۸ | ۵:۰۳ بعدازظهر
اوضاع و احوال
در ميان بينهايت كهكشان، كهكشاني به نام راهشيري وجود دارد كه فقط يك خورشيد دارد
اين كهكشاه داراي ستارهها و سيارات زيادي است كه يكي از سيارات متوسطي كه هر سال يك بار دور خورشيد ميچرخد زمين نام دارد.
در زمين چيزهاي زيادي وجود دارد كه به دو دستهﯼ جاندار و بيجان تقسيم شدهاند، هرچند ممكن است مرزي ميان اينها نباشد.
جانداران به گونههاي بسيار زيادي تقسيم ميشوند كه يكي از انواع آنها انسان نام دارد.
انسان موجوديست پستاندار كه چون موجودات كاملتر از خود را نشناخته خود را اشرف مخلوقات ميپندارد.
من از گونهﯼ انسان هستم كه سوار بر زمان از حالتي به حالت ديگر تبديل ميشوم.
در تقسيم بنديهاي جغرافيايي صورت گرفته در كشوري به نام ايران زندگي ميكنم.
در شهر كوچكي به نام ابهر.
براساس قوانين عجيب و غريب نظام سرمايهداري چندماهيست مرا به زور به زنداني افكندهاند كه خودشان آن را قبلها خدمت مقدس سربازي ميناميدند ولي ديگر خودشان هم از بردن كلمهﯼ مقدس خجالت ميكشند.
اگر بخواهم توصيف يگان تكاور را خلاصه كنم بايد بگويم اينجا آخر دنياست.
اينجا زمان متوقف است
اين كهكشاه داراي ستارهها و سيارات زيادي است كه يكي از سيارات متوسطي كه هر سال يك بار دور خورشيد ميچرخد زمين نام دارد.
در زمين چيزهاي زيادي وجود دارد كه به دو دستهﯼ جاندار و بيجان تقسيم شدهاند، هرچند ممكن است مرزي ميان اينها نباشد.
جانداران به گونههاي بسيار زيادي تقسيم ميشوند كه يكي از انواع آنها انسان نام دارد.
انسان موجوديست پستاندار كه چون موجودات كاملتر از خود را نشناخته خود را اشرف مخلوقات ميپندارد.
من از گونهﯼ انسان هستم كه سوار بر زمان از حالتي به حالت ديگر تبديل ميشوم.
در تقسيم بنديهاي جغرافيايي صورت گرفته در كشوري به نام ايران زندگي ميكنم.
در شهر كوچكي به نام ابهر.
براساس قوانين عجيب و غريب نظام سرمايهداري چندماهيست مرا به زور به زنداني افكندهاند كه خودشان آن را قبلها خدمت مقدس سربازي ميناميدند ولي ديگر خودشان هم از بردن كلمهﯼ مقدس خجالت ميكشند.
اگر بخواهم توصيف يگان تكاور را خلاصه كنم بايد بگويم اينجا آخر دنياست.
اينجا زمان متوقف است