۱۳۸۴-۰۷-۲۵ | ۱:۱۵ قبل‌ازظهر
به دنبال آزادي

فيلم خوبي بود.

با هنرمندي مندي مور

دوس دارم

از اينجور فيلما دوس دارم

آخي

چه نازي

دوس دارم

دوس دارم

خوابم مياد

رو فرمم

فارق التحصيل شدم

5 تومن

خري؟

دوس داري؟

مستي؟

چنتا؟

هوارتا؟

ول كن

بگو چي ميخوري بگم برات بيارن؟

منو ميخوري؟

خر ميخوري؟
هان؟
از عدد 4 خوشت مياد؟

گرشنته؟

تو فضايي؟

زد به سرم اينارو پاك نكنم.

منم ديگه. نه؟
امروز نمره‌ي پروژم رد شد. 20 گرفتم. آخ جون.

ول كردم اوضاعو دارم حال ميكنم تو خودم.

چشمام تقريبا بسته‌است. ديشب رسمن نخوابيدم.

تريپ ايده آليستي گذاشتم واسه خودم هيچي از فيلم نميگم اصلا هيچ كاري نميكنم آخه شرايط ايده‌آلش فراهم نيست. فراهم ميشه؟

به من چه كه ميشه يا نه.

يكي منو بقل بگيره ببره بخوابونه بعد كامپيوتر و چراغو خاموش كنه.

شامپاين دوس داري؟

امروز يه حس جديد دارم، دلم ميخواد برم اونور آب برم اتريش برم ونيز برم تو جنگلاش گم و گور شم موبايلمم بندازم لاي ذغالاي سرخ شده لاي سنگاي اجاقي كه بومي ها سر هم كردن.

اينجا قوانين فيزيك صدق نميكنه. يعني صدق ميكنه‌ها ولي نيروهاي عجيب غريب دارن تو همديگه وول ميخورن و آدمو تحت تاثير قرار ميدن. يه جورايي از تنظيم در اومده.

به دنبال آزادي يا Chasing Liberty

اونقد حرف واسه گفتن دارم. البته اونقدا هم نيستا ولي خوب آرمانگراييه ديگه.

اگه الان يكي بگه من 3 سوت ميبرمت "ونيز" من چون لباسام مناسب نيست باهاش نميرم و به همين راحتي اين شانسو از دست ميدم آخه مگه با اين موهاي آشفته ميشه رفت ونيز؟

چيه؟

خواستم محيط اينجا زياد تر و تميز نباشه تا الكي واسه خودم زندونش نكنم.