۱۳۸۴-۰۱-۱۷ | ۱۰:۵۹ بعدازظهر
سرم درد ميکنه
چايي جلومه، قوري و کتري هم اينجا هستن.
سرم داره ميترکه. چرا قرص اثر نميکنه؟ هنوزم لاي دندونام لخته هاي خون هست، حوصله تميز کردنشونو ندارم. تقريبا تازه رسيدم با دوتا بخيه تو لثه. اه دارم چي مينويسم؟
امروز نامه اي که از ام.آر.آي آوردم خونه رو تو راه خوندم. احتمال ام.اس.
اگه درست باشه يعني هر دو خواهرم هم ام.اس دارن و اين احتمال شديدتره که پدرم هم به خاطر همين فوت شد. و از اونجايي که منم علائمش رو دارم ...
عوضش سربازي نميرم.
بذار چايي بخورم باشه؟
هنوز داغه.
دارم طوري مينويسم که انگار آدرس اينجارو قراره يه روز به همه بدم.
قرار نبود ديگه اينقد منفي فکر کنم.
کاش منم ميتونستم بگم: خودش داده خودشم ميگيره.
خوب چرا داده که بخواد اينجوري بگيره. پشت سرم درد ميکنه. يه جورايي تار ميبينم.
نميخوام فلسفه بازي در بيارم. به تخمم که کره زمين گرد ساخته شده.
باز يه صحنه جالب از مامان ديدم: قبل از اينکه از محتواي نامه خبر دار بشه رفت و نمازش رو تموم کرد و بعد از اينکه قضيه رو گفتيم رفت و قرآن خوند و سعي کرد قبول نکنه.
اگه بفهمه من ام.اس دارم همونجا ميميره.
چاي خنک شد.
حالم خيلي بهتر شد. يه چايي ديگه.
فردا با مسعود تو دانشگاه قرار دارم. صبح هم گفتم ميرو آي‌اس‌پي تا سايت جديدشونو تحويل بدم و با شريکم در مورد ...
حالا کي گفته ام.اس داره؟
تازه من فقط افسردگي دارم تا حالا هم ثابت نشده ام.اس ارثيه.
خوب ديگه فعلا کافيه.
۱۳۸۴-۰۱-۱۴ | ۳:۲۰ بعدازظهر
بهتره
خوب احساس نسبتاً خوبي دارم.
استكون چايي روي ميز. تمركز ندارم اينجا.
ديروز سيزده بدر بود كه خوش گذشت.فردا بايد برم كلاس، كلي مشق دارم واسه آمار.
سعي ميكنم امروز مشقامو بنويسم.
دارم سعي ميكنم مواظب باشم اسم كسي رو اينجا ننويسم.
هي پسر اينجا اصلا معلوم نميشه من چقد بد خطم.
خوب اين كجاش دفتر خاطراته؟
عوضش ديگه مطمئنم كسي يواشكي از كمدم دودرش نميكنه.
دارم رو افسردگيم كار ميكنم. اگه جور بشه ميرم دكتر. ولي تا خودم نتونم جور نميشه.
يه جورائي استرس داره تو معدم غوغا ميكنه.
چائي هم كه داره خنك ميشه.
صداي كيبورد از پنجره ميره بيرون.
همون فلسطين رو آزاد كنم راحتتر نيست؟
ميگه: بايد يكسري اهداف كوچيك روزمره داشته باشي و بهشون برسي و چنتا چيز ديگه كه يادم رفتن باز.
ميشه حافظه رو برش گردوند؟ ميشه روابط اجتماعي رو كه بايد تو بچگي ياد ميگرفتم رو الان ياد بگيرم؟
آهاي ملت ميشه منم بازي بدين؟
خوب ديگه دارم مثل دفتر قبليم مينويسم. بهتره چايي بخورم.
اه يه حسرت (يا حصرت) محكم خوردم كه چرا زودتر اينجارو را ننداختم.
خدا كنه اينجا ديليت نشه چون ميخوام تا آينده دور داشته باشمش.